کنشهای اجتماعی و فرهنگی
یکی از فعالیت های اجتماعی و هنری دکتر افشین یداللهی تاسیس و مدیریت اولین خانه ی ترانه ی ایران در تهران در سال 1380 و مدیریت آن به مدت پانزده سال تا آخرین روزهای زندگیاش بود. هدف از تاسیس خانه ترانه که نهادی مستقل و غیروابسته به سازمان خاصی بود و به کوشش او در دیگر شهرهای ایران هم تاسیس شد، ایجاد فضایی برای آموزش، پرورش و نقد هنر ترانه سرایی بود.
درآغاز افشین وگروهی از ترانه سرایان نامدار آن زمان از جمله بانو نیلوفر لاری پور، آقایان یغما گلرویی، سعید امیر اصلانی، عباس سجادی، محمدرضا حبیبی و افشین سیاهپوش در جمعی دوستانه که به صورت دوره ای در خانه ی هر یک برگزار میشد به خواندن و نقد ترانه پرداختند. از آنجا که افشین و دیگر هموندان این گروه معتقد بودند که باید علاوه بر خودشان عموم علاقمندان ترانه هم بتوانند در این فضای نقد و آموزش شرکت کنند، این جمع را به آمفی تئاترها و سالن فرهنگسرا انتقال دادند. به تدریج سایر بنیانگذاران این جمع ادامه ی فعالیت و حضور در نشست ها رادنبال نکرده یا کم کردند ولی افشین تمام توان خود را برای تداوم جلسه ها بکار میبست. پیدا کردن سالن مناسبی که جلسه در آن تشکیل شود از سختترین کارها بود، بارها فرهنگسراها قبل از شروع جلسه اجازه ی استفاده از سالن خود را لغو کردند که افشین در پارک و فضای باز فرهنگسرا جلسه را تشکیل داد یا از جایگاه پزشکی خود برای پیدا کردن سالنی مناسب برای برگزاری جلسه ها بهره میبرد. چنانچه بارها این جلسه ها در سالن سازمان نظام پزشکی کشور یا بیمارستان امام خمینی تشکیل شد. نشست های خانه ترانه با استقبال بسیار خوبی پیش رفت و پس از درگذشت افشین نیز فعالیت خود را با همکاری شاگردان و همکاران او ادامه میدهد.
همچنین افشین دبیر و داور بخش ادبی بسیاری از جشنواره ها نیز بود که میتوان به داوری بخش ترانه در جشن نفس یا اهداء عضو و دبیری بخش ادبی جشنواره ی فرهنگی هنری دانشگاه علوم پزشکی اشاره کرد. او که از هر فرصتی برای آموختن و آموزش بهره میجست از سال 1390 تا آخرین سال زندگیاش در نشست های نقد و بررسی ادبیات معاصر، انجمن ادبی سیمرغ و مرکز خدمات روان شناختی سیاووشان نیز حضوری کوشا داشت. افشین تا آنجا که در توانش بود، روی از خدمت به میهن اش برنمیگرداند و از سال 1387 تا 1395 مسئولیت معاونت پژوهشی مرکز مطالعات رسانه، هنر و سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را نیز عهده دار شد.
افشین فضای اجتماعی ایران و دیدگاهی نو برای زندگی کردن را تنها در ترانه های خود باز نمی تاباند، بلکه به عنوان فردی کنشگر نسبت به بهبود فرهنگ جاری به تلاش دست می یازید. یکی از کوشش های کنش گرانه ی او شروع جنبش ضدزرد در تیر ماه سال نودوچهار بود. در یک توضیح کلی هدف حرکت ضدزرد طبق گفته ی خود افشین مبارزه با فرهنگ سطحی نگری در برخورد با مسائل اجتماعی، عاطفی، هنری و ... است.
اگر موضوعی چه در قالب هنر، سیاست، عرفان و ... صرفا به این دلیل که از طرف شخص محبوبی مطرح شده است بدون اندیشیدن و کنکاش در آن مورد قبول فرد واقع شود، به رشد فردی و فرهنگ جامعه آسیب خواهد زد و سرآغازی خواهد بود برای فرهنگ زرد و یرقان فرهنگی. حرکت ضدزرد افراد را به تفکر، مطالعه و تحقیق پیش از قضاوت فرامی خواند. از سوی دیگر حرکتی بود در راستای شیوه ی درست ابراز نقد(مستدل، منطقی، محترم و بدون تعارف) و ارتقای نقدپذیری.
این حرکت مخالف هرگونه فحاشی و بی احترامی از سوی نقد شونده و منتقد بود. هنرمندان و ورزشکاران بسیاری به این حرکت پیوستند. افشین تا آخرین روزهای زندگیاش از هر فرصتی برای ترویج این حرکت بهره میجست.