ورود به دنیای هنر
بعد دیگر حرفه و مهارت دکتر افشین یداللهی استادی وی در ترانه سرایی، شاعری و موسیقی بود. افشین از حدود سیزده سالگی علاقه ی فراوانی داشت تا روی میز و هر چیزی که قابلیت آن را دارد، ضرب بگیرد و ریتم و آهنگی را تقلید کند یا از خود بسازد، از سوی دیگر یکی از علاقمندی های او گوش دادن به برنامه ی گلها به ویژه آثار هنرمندانی چون استاد خالقی و بنان بود. این علاقه و پیگیری او، خانواده اش را بر آن داشت تا از او بخواهند موسیقی را به طور جدی با آموختن سازی دنبال کند. از آنجا که افشین ضرب گرفتن روی میز و ... را خوب میدانست فکر کرد که تمبک را بدون زحمت میتواند یاد بگیرد و ساز تمبک را انتخاب نمود(گرچه که با شروع یادگیری متوجه شد که نواختن تمبک به آن آسانی ها هم که او فکر میکرد نیست و تمرین بسیار میخواهد). او در سن 14 سالگی یادگیری ساز تمبک را زیر نظر استاد جمشید محبی در مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی تهران آغاز کرد و با پشتکار بسیار خود آنقدر در نواختن این ساز استاد شد که استاد محبی آموزش شاگردان مبتدی خود را به او واگذار میکرد. افشین مدتی نیز شاگرد استاد ناصر فرهنگ فر بود تا آنجا که در نواختن ساز تمبک و شناخت تئوری موسیقی مهارت بسیار یافت. او در دوران دانشجویی در کرمان نیز به آموزش تمبک در اداره ی ارشاد کرمان پرداخت و نوازنده ی ساز تمبک در نخستین کنسرت های پس از انقلاب بود که حدود سال 1366 در کرمان برگزار میشد. همچنین او در برنامه ی تماشاگه راز به همراه نوازندگانی چون استاد جلال ذوالفنون، زنده یاد شهریار فرید یوسفی، بهزاد فروهری، روزبه کلانتری و مجید اخشابی برای خوانندگانی چون محمد اصفهانی و علیرضا افتخاری نوازندگی کرده است{گفتگوی منتشر نشده با افشین یداللهی، مرد ترانه های درست، حمید ناصحی}.
تقریبا همزمان با آموختن ساز تمبک، بین چهارده تا پانزده سالگی افشین نخستین شعر خود را سرود. به گفته ی خودش در مصاحبه با بانو نیلوفر لاری پور در مجله ی چلچراغ "یک شعر عاشقانه برای یک عشق یک طرفه"، "یک نفر از پشت پنجره مان رد شد. او اصلاً مرا ندید ولی من عاشقش شدم و برایش شعر گفتم." این سرودن ها که در آغاز چندان تابع وزن و قافیه هم نبودند ادامه یافت. با گذشت زمان و در دوران دبیرستان افشین شعرهایش را در قالب کلاسیک و آزاد می سرود و تقریبا همزمان با ورود به دانشگاه به ترانه سرایی بیشتر گرایش یافت، زیرا که نزدیکی زبان شعر به زبان جاری در جامعه را زمینه ای میدانست که همه ی قشرهای جامعه حتی با کمترین سواد ادبی بتوانند با مفاهیم بیان شده در شعر ارتباط برقرار کنند. سروده های او فراتر از نژاد، مذهب و ملیت از هر آنچه انسان و زندگی را میسازد میگویند. از طبیعت و مادر زمین، از دوستی، عشق، کینه، دورویی، سختی و پیچوخم راه زندگی، تردید و یقین، امید و ناامیدی، جنگ و صلح، شکست و پیروزی. او در سروده هایش تضادها را به هم می آمیزد تا به واقعیت و حقیقت زندگی و انسان برسد و لحظه های زندگی را لمس کند. میتوان بسیاری از ترانه های او را جستجویی ماجراجویانه در درون انسان و راه پر فراز و نشیب زندگی برای رسیدن به پویایی و شکوفایی دانست. همچنین عشق او به وطنش سرچشمه ی ترانه ها و غزل های بسیاری برای کشورش ایران شد. این ترانه ها تاریخ و اکنون ایران را آنچنان حقیقی و زیبا بیان می دارد، که همه از زمان انتشارشان تا زمان نگارش این نوشتار جزئی از سروده های وطنی محبوب ایرانیان شدند. او حادثه ها و وقایع اجتماعی کشورش را در سروده هایش بازمیتاباند: جنگ ایران عراق، زلزله ی بم، گورخواب ها و ردپای وقایع اجتماعی دیگر را میتوان در سروده هایش یافت.
افشین ترانه سرایی و ایده ی ورود به موسیقی پاپ را در دوران آموزشی سربازی(پس از دورهی پزشکی عمومی) به طور جدی دنبال کرد. در این زمان با یکی از دوستانش، دکتر شهرام پویا، تصمیم گرفتند که کارهایی در زمینه ی موسیقی پاپ بسازند(گرچه آن زمان موسیقی پاپ هنوز مجاز نشده بود). بدین صورت که ملودی ها را دکتر شهرام پویا بسازد و ترانه ها را افشین بسراید. نظر افشین این بود که خوانندهی این آلبوم باید خوانندهی شاخصی باشد، گرچه این مجموعه هیچوقت منتشر نشد ولی سرآغازی شد برای ورود افشین و دکتر پویا به فضای موسیقی پاپ. چرا که افشین که به دنبال خوانندهای میگشت که در چهارچوب استاندارهای او خوب و شاخص باشد، روزی از رادیو آهنگ آخرین منجی با صدای خشایار اعتمادی را میشنود و سبک و صدای ایشان را گمشده ی خود میبیند و به دیدار آقای خشایار اعتمادی میرود(بین سالهای 1375 یا 1376). این دیدار و علاقه ی هر دو به همکاری با هم نقطهی ورود ترانه های افشین به فضای جامعه بود. در آغاز این همکاری، آقای خشایار اعتمادی از افشین ترانه ای میخواهد در مورد واقعه ی عاشورا و نقش حضرت امام حسین(ع). افشین ترانه ی پس کوچه های عشق را می سراید{کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحهی83}. هدفی که در این سرایش دنبال شده نه عزاداری، بلکه روشن کردن زاویه ی حماسی واقعه ی عاشورا است. این ترانه با صدای آقای خشایار اعتمادی و آهنگسازی و تنظیم آقای فواد حجازی توسط ارکستر صداوسیما به مدت نه دقیقه اجرا شد و نخستین سروده ی منتشر شده ی افشین است(سال 1376). سروده ی دوم او آهنگ از پارس تا خزر {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحهی 156} است که در همان سال با صدای خشایار اعتمادی و آهنگسازی آقای شادمهر عقیلی اجرا شد. پس از آن سروده های افشین در آلبوم دلشوره و خاتون باز هم با صدای آقای خشایار اعتمادی منتشر شد. محبوبیت ترانه ی افشین در همین کارهای نخستین، راه را برای انتشار سروده هایی بیشتر از او باز کرد. ناگفته نماند که دوستی و احترام افشین به خشایار اعتمادی تا آخرین روزهای زندگی اش حفظ شد و هیچگاه نقش ایشان را در موفقیت خود نادیده نگرفت. افشین در تاریخ 14 بهمن 1393 پس از برگزاری جلسه نقد و بررسی مجموعه ترانه هایش در کتاب جنون منطقی برای خشایار اعتمادی نوشت:"خشایار اعتمادی عزیز، دوست و هنرمندیست که شروع دوباره ی موسیقی پاپ بعد از انقلاب، مدیون پیگیری و تلاشهای اوست و من در آن سالها، از نزدیک شاهد این تلاشها بودم، خشایار اعتمادی از آن دست خواننده هاییست که شعر را میشناسند و متاسفانه تعدادشان زیاد نیست، خوشحالم که شروع کار حرفه ای ترانه سراییم با او و در کنار او بود و تجربیات زیادی از خشایار اعتمادی آموختم و پنجشنبه نهم بهمن با حضورش در خانه ترانه برای جلسهی نقد و بررسی مجموعه ترانه هایم جنون منطقی و صحبتها و اجرای زیبایش، یاد خاطرات آن روزها را زنده کرد و نشان داد که شخصیت یک هنرمند، چگونه در رفتار و کلامش منعکس میشود. برایش آرزوی خوشبختی، سلامتی و موفقیت دارم." از دید خشایار اعتمادی نیز "افشین شانسی بود که در خانه ی ترانه را زد و این توفیق نصیب من شد که اولین بار در خانه ی مرا بزند این شانس".{فیلم کوتاه زندگی دکتر افشین یداللهی ساخته شده توسط انجمن روانپزشکان ایران در آستانه ی اولین سالگرد درگذشت او}
سروده های افشین با صدای خوانندگان شهیری چون شهرام ناظری، خشایار اعتمادی، احسان خواجه امیری، سالار عقیلی، علیرضا قربانی، همایون شجریان، علیرضا اعصار، محمدرضا فروتن، محمد اصفهانی، رضا صادقی، علی زند وکیلی، علیرضا بلوری و با آهنگسازی شهرداد روحانی، محمد سریر، زنده یاد آندره آرزومانیان، سهراب پورناظری، فریبرز لاچینی، سهیل و سروش دهبستی، فردین خلعتبری، بابک زرین، محمد مهدی کورنگی، سیامک بهبهانی، بردیا کیارس، پدرام کشتکار، ناصر چشم آذر، میثم مروستی، شادمهر عقیلی و علیرضا افکاری اجرا شدهاست. از این میان میتوان گفت افشین با خشایار اعتمادی، احسان خواجه امیری، فردین خلعتبری، علیرضا قربانی، بابک زرین و سالار عقیلی بیشترین همکاری را داشته است.
آشنایی افشین با فردین خلعتبری که برای بسیاری از ترانه های افشین از جمله محبوبترین آنها آهنگسازی کرده است، توسط خشایار اعتمادی صورت گرفت. فردین خلعتبری برای تعدادی از سروده های افشین که توسط خشایار اعتمادی خوانده شد آهنگسازی کرد. بعدها همکاری افشین یداللهی، فردین خلعتبری و علیرضا قربانی آثار محبوبی چون آهنگ تیتراژ سریال شب دهم{کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه ی 21} و مدار صفر درجه و ... را خلق کرد. به نظر میرسد فضای همکاری افشین و علیرضا قربانی آنقدر پرخاطره بوده که در اولین کنسرت علیرضا قربانی پس از درگذشت افشین به هنگام اجرای آهنگ سریال مدار صفر درجه، بغض این خواننده توانا میشکند. فردین خلعتبری در مورد همکاری با افشین میگوید: "بسیاری از موسیقی پاپ با کلام من با شعر او هویت میگرفت. شعر افشین مبنای ساختن ترانه هایی بود که مردم شنیدند و خوشبختانه پس از سالها این ترانه ها زمزمه میشود."{فیلم کوتاه زندگی دکتر افشین یداللهی ساخته شده توسط انجمن روانپزشکان ایران در آستانهی اولین سالگرد درگذشت او}.
احسان خواجه امیری نوزده ساله بود که افشین یداللهی همکاری خود را با او آغاز نمود. او ترانه ی هرچی آرزوی خوبه مال تو {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه ی 19} را برای سریال غریبانه خواند که بسیار مورد توجه قرار گرفت، همه ی ترانه های آلبوم دوم او، سلام آخر، که بسیار مورد توجه قرار گرفت نیز سرودهی افشین یداللهی است. این همکاری سالها ادامه یافت. احسان خواجه امیری همواره قدردانی خود را از این همکاری ابراز داشته است. او به مناسبت روز معلم در سال 1397 با انتشار عکسی از افشین یداللهی بر برگ اینستاگرام ش نوشت: "روز معلم و به بهترین معلم زندگیم تبریک میگم". او آلبوم شهر دیوونه را که در سال 1397انتشار یافت و نخستین آلبوم منتشر شده ی او پس از درگذشت افشین یداللهی بود با این نوشته به او پیشکش کرد:" این مجموعه را تقدیم میکنم به افشین یداللهی که این مسیر را با او شروع کردم".
بابک زرین نیز یکی از آهنگسازانی است که برای تعداد زیادی از ترانه های افشین آهنگ ساخته است و سبب آشنایی افشین با سالار عقیلی شد. همکاری این سه هنرمند که مثلث افشین یداللهی، بابک زرین و سالار عقیلی نام گرفت سبب خلق آثار محبوب بسیاری شد. این همکاری در سال 1391 با اجرای ترانه ای که با "چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم" شروع میشود، {کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه ی 116} آغاز شد و با اجرای آهنگهایی چون وطنم ای شکوه پابرجا {کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه ی 17} و ترانه های سریال معمای شاه{کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه ی 27 و 29}ادامه یافت. در این میان ترانه ی جان من فدای ایران که با "ایران فدای اشک و خندهی تو" آغاز میشود بسیار محبوب گشت. پس از درگذشت افشین در مراسم سوگ ترانه بابک زرین در مورد افشین گفت: "افشین یداللهی انسانی اخلاقمدار بود که بر بهتر بودن کارهای جدید نسبت به کارهای قدیم تاکید داشت". در همان مراسم سالار عقیلی اینگونه از افشین یداللهی یاد کرد: "کسی به غیر از افشین نمیتواند در سرودن اشعار معجزه کند. چرا که افشین یداللهی شاعر و ترانه سرا نبود، بلکه انسانی آزاده و پاک نهاد بود و به همین دلیل است که آثاری مثل «وطنم ای شکوه پابرجا در دل التهاب دوران ها» و مابقی اشعار او در قلب مردم نفوذ کرد". همچنین این هنرمند برجسته قدردانی خود را نسبت به دکتر افشین یداللهی اینگونه ابراز کرد: "هشتاد درصد شهرتم را مدیون آثار افشین یداللهی هستم، بدون مبالغه اشعار او خیلی خاص بود"{گزارش هنرآنلاین، کد خبر 97253}
افشین نسبت به اجرای ترانه هایش بسیار متعهد بود به طوری که برای ضبط بیشتر ترانه هایش حضور داشت تا "بیان، تلفظ و وضوح کلام درست صورت بگیرد."{مصاحبه با روزتامه ی شرقhttp://pop-press.blogfa.com/post/9} و اینجا بود که آگاهی اش از ریتم و موسیقی همانطور که در سرودن زیبا و درست یاریاش میکرد باز هم کارگشا بود. آخرین آلبوم ترانه های او که در زمستان 1395 اندکی قبل از درگذشتش انتشار یافت، آلبوم میفهممت با صدای محمدرضا فروتن و آهنگسازی بابک زرین بود. تیمی که سال 1392 نیز برای تیتراژ فیلم متروپل {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه ی 45} به کارگردانی مسعود کیمیایی با هم کار کرده بودند. محمدرضا فروتن که افزون بر همکاری هنری، تجربهی سالها دوستی با افشین را نیز دارد، در مراسم سوگ ترانه افشین را اینگونه توصیف میکند: "افشین در کلمه زندگی کرد و با کلمه از بین ما رفت و برای همیشه در قلب ما باقی میماند. او روانپزشکی حاذق بود که به بیماران اهمیت میداد و آنها را با عشق، محبت و انرژی عجیب درمان میکرد. او با آمدنش به این زندگی از ما دیدار کرد و زندگی را برای ما عمیق تر کرد و من معنای یک رفاقت اصیل را با او تجربه کردم". {گزارش هنرآنلاین، کد خبر 97253}
همانطور که اشاره شد، افشین برای بسیاری از سریالهای تلوزیونی و فیلم ها نیز ترانه سروده است. نخستین کار تیتراژ او برای سریال مستندگونه پاییز گرم بود با صدای آقای دکتر شهرام پویا و سپس در سال 1379 برای فیلم بازی پنهان به کارگردانی آقای شاپور قریب و خوانندگی آقای امید حجت{کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه ی156}. نقطه ی عطف محبوبیت ترانه های تیتراژ افشین، ترانه ی سریال شب دهم به کارگردانی حسن فتحی بود، کارگردانی که افشین بیشترین همکاری را با او داشت. این همکاری از زمان سرایش ترانه سریال شب دهم در سال 1379 تا سال 1394 برای ترانه های فصل نخست سریال شهرزاد ادامه یافت. آشنایی افشین با حسن فتحی و آغاز همکاری با ایشان به دیداری در منزل فردین خلعتبری برمیگردد.آهنگساز سریال شب دهم آقای فردین خلعتبری بود. شبی در زمان ساخت این سریال که هنوز در مورد شعر آن تصمیم نهایی گرفته نشده بود،افشین و حسن فتحی در منزل فردین خلعتبری دیداری داشتند و افشین پیشنهاد میکند که به جای استفاده از اشعار قدما برای این سریال از شعری که در قالب ترانه باشد استفاده کنند و پیشنهاد میکند که ترانه ای برای این کار بسراید{گفتگوی منتشر نشده با افشین یداللهی، مرد ترانه های درست، حمید ناصحی} که نتیجه با صدای آقای علیرضا قربانی و آهنگسازی فردین خلعتبری یکی از محبوبترین ترانه های سالهای اخیر میشود. آقای حسن فتحی در مصاحبه با موزیک ما{سایت موزیک ما، گفتگوی وحید لشکری و حسن فتحی، مهر 1398} در مورد همکاری با افشین میگویند: "پانزده سال با افشین یداللهی کار کردم و هیچ موقع فکر نکردم باید ترانه ی فیلمم را کس دیگری بسازد. برای موسیقی ما مرگ افشین یک ضایعه ی جبران ناپذیر بود." ایشان "احساس مسئولیت و تعهد" افشین را "تحسین برانگیز" میدانستند.
برخی از دلایل و الگوهای موفقیت افشین در ترانه سرایی را می توان از زبان خودش در مصاحبه ای که در تیرماه 1390 با روزنامه شرق {شمارهی 1298، 29 تیر 1390} داشته است، بازگو کرد: در مورد اینکه "الگوی" او "در طبع شعر و ترانه چه کسی است؟" میگوید:"من الگوی مشخصی نداشتم و تا جایی که توانستم از آدمهای خوب تاثیر گرفتم. در زمینه ی ترانه و ترانهسرایی قطعا از آقایان سرفراز، جنتی و قنبری چیزهای زیادی گرفتهام. به هر حال همه ی ما، مدیون افرادی که در زمینه ی ادبیات، شعر و ترانه زحمت کشیدهاند، هستیم و به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه از آنها تاثیر گرفتهایم. همچنین در پاسخ به این پرسش که "موفقیت خود را در زمینه ی ترانه سرایی مدیون چه کسی میدانید؟" پاسخ میدهد: "من از دوران کودکی توسط پدر و مادرم با ادبیات ملموس بودم، یادم است که قبل از ورود به مدرسه مادرم برایم داستان های شاهنامه میخواند و حتی قبل از اینکه وارد اول دبستان شوم، مادرم خیلی زود خواندن و نوشتن را به من آموزش داد. پدر و مادرم فرهنگی بودند و این فضا به من کمک کرد که به سمت ترانه سرایی گرایش پیدا کنم". او برای ابراز این قدردانی نخستین کتاب ترانه هایش، جنون منطقی، را پیشکش میکند" به آرزوهای مادرم، لرزش دستان پدرم و آرزوهای لرزان هم میهنانم".
افشین که در تلاش بود شور و شوق هایش را زندگی کند و همانطور که سروده بود "برکه ی امنو نمیخوام، وقتی موج خطری نیست" {ترانه ی تیتراژ سریال پژمان، کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه 35}در منطقه ی امن ترانه سرایی نماند و مرزهای شکوفا سازی بنمایه های هنریاش را گسترش داد: او خوانندگی و هنرپیشگی را نیز آغاز کرد. نخستین بار یکی از ترانه هایش را که برای تیتراژ سریال پاتوق سروده بود با آهنگسازی امید کرامتی خواند. یکی دیگر از کارهایش سرودهای در مورد عشق به ایران بود(من عاشق ایرانم، در سختی و آسانی){کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه 43} که با آهنگسازی آقای سیامک بهبهانی اجرا شد. همچنین سرود انجمن روانپزشکان ایران را که خود سروده بود با آهنگسازی فردین خلعتبری خواند{کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه 346}. آخرین ترانه ای که پیش از سفرش یه دیار مینو، با صدای خودش با آهنگسازی آقای سبحان سیفی منتشر شد ترانه ی چه کردی بود که برای فصل نخست سریال شهرزاد سروده بود {کتاب امشب کنار غزلهای من بخواب، چاپ انتشارات نگاه، صفحه 82}. همچنین سرود دانشگاه شهید بهشتی را نیز خود سروده و خوانده که هنوز منتشر نشده است. البته او دو ترانهای را که پیشتر خوانده شد بود نیز بازخوانی کرد، نخست ترانه ی سوغاتی را، که آهنگ محبوب مادرش بود. او به هنگام انتشار آن در تاریخ 16 خرداد 1394 بر برگ اینستاگرامش نوشت: "ترانه ی ماندگار سوغاتی را به یاد خاطره سازان بزرگ موسیقی ایران، زنده یاد بانو هایده، جناب اردلان سرفراز، جناب محمد حیدری، جناب ناصر چشم آذر و به خاطر علاقه ی فراوان مادرم به این کار که در آستانه ی سالگرد از دست دادنش هستم با تنظیم جناب سیامک باغبانی بازخوانی کردم که از امروز روی سایت موسیقی ما قرار گرفت" ترانه ی دیگر بازخوانی شده، ترانه ی زمستون سروده ی آقای سعید دبیری بود که آن را با آقای حمید گلشن بازخوانی کرد. همچنین او بسیاری از ترانه هایش را دکلمه کرده و راوی کتاب صوتی چنین گفت زرتشت نیچه است که توسط نشر صوتی موسسه ی نوین گویا با آهنگسازی حمیدرضا یراقچیان منتشر شده است. او افزون بر خوانندگی و راویگری، هنرپیشگی راهم آزمود. او در فیلم روایت ناپدید شدن مریم که در سال 1392 به گارگردانی محمدرضا لطفی به روی پرده رفت نقش روانپزشک را بازی کرد.
دکتر افشین یداللهی هنر و روانپزشکی را با توازن خوبی در زندگی پیش میبرد. همان اندازه که در بستر هنر کوشا و تاثیرگذار بود در بکارگیری شیوه های نوین برای درمان میکوشید و کنشهای مطبوعاتی و برنامه های او در رادیو و تلوزیون به همان اندازه که به ترانه و موسیقی میپرداخت به روانپزشکی هم اختصاص مییافت. بی تردید خواندن و شنیدن نظر ترانه سرایی محبوب که با دانشی بهروز از بیماری های روان، لزوم درمان دارویی و انگزدایی از درمان جویان اعصاب و روان برای مردم جامعه میگوید اثر مثبت فراوانی دارد. او به پاس این کوشش ها در سال 1392(2013 میلادی) در چهارمین دورهی جایزهی جهانی پروفسور علیرضا یلدا جایزهی بخش فعالیتهای هنری و فرهنگی تاثیرگذار را دریافت نمود. همچنین او که ترانه ی جشن نفس {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفححه 263} را با آهنگسازی آقای بابک زرین و صدای آقای شهرام حافظی برای انجمن اهداء عضو ایران سروده بود، سالها به عنوان پزشکی هنرمند سفیر این انجمن بود.