×

اطلاعات جستجو "Enter"فشار دادن

 

ورود به دنیای هنر

 

 

 

 

بعد دیگر حرفه و مهارت دکتر افشین یداللهی استادی وی در ترانه­ سرایی، شاعری و موسیقی بود. افشین از حدود سیزده سالگی علاقه­ ی فراوانی داشت تا روی میز و هر چیزی که قابلیت آن را دارد، ضرب بگیرد و ریتم و آهنگی را تقلید کند یا از خود بسازد، از سوی دیگر یکی از علاقمندی­ های او گوش دادن به برنامه ­ی گل­ها به ­ویژه آثار هنرمندانی چون استاد خالقی و بنان بود. این علاقه و پیگیری او، خانواده ­اش را بر آن داشت تا از او بخواهند موسیقی را به طور جدی با آموختن سازی دنبال کند. از آنجا که افشین ضرب گرفتن روی میز و ... را خوب می­دانست فکر کرد که تمبک را بدون زحمت می­تواند یاد بگیرد و ساز تمبک را انتخاب نمود(گرچه که با شروع یادگیری متوجه شد که نواختن تمبک به آن آسانی­ ها هم که او فکر می­کرد نیست و تمرین بسیار می­خواهد). او در سن 14 سالگی یادگیری ساز تمبک را زیر نظر استاد جمشید محبی در مرکز حفظ و اشاعه­ ی موسیقی تهران آغاز کرد و با پشتکار بسیار خود آنقدر در نواختن این ساز استاد شد که استاد محبی آموزش شاگردان مبتدی خود را به او واگذار می­کرد. افشین مدتی نیز شاگرد استاد ناصر فرهنگ ­فر بود تا آنجا که در نواختن ساز تمبک و شناخت تئوری موسیقی مهارت بسیار یافت. او در دوران دانشجویی در کرمان نیز به آموزش تمبک در اداره ­ی ارشاد کرمان پرداخت و نوازنده­ ی ساز تمبک در نخستین کنسرت­ های پس از انقلاب بود که حدود سال 1366 در کرمان برگزار می­شد. همچنین او در برنامه ­ی تماشاگه راز به همراه نوازندگانی چون استاد جلال ذوالفنون، زنده ­یاد شهریار فرید یوسفی، بهزاد فروهری، روزبه کلانتری و مجید اخشابی برای خوانندگانی چون محمد اصفهانی و علیرضا افتخاری نوازندگی کرده ­است{گفتگوی منتشر نشده با افشین یداللهی، مرد ترانه­ های درست، حمید ناصحی}.

تقریبا همزمان با آموختن ساز تمبک، بین چهارده تا پانزده سالگی افشین نخستین شعر خود را سرود. به گفته­ ی خودش در مصاحبه با بانو نیلوفر لاری پور در مجله­ ی چلچراغ "یک شعر عاشقانه برای یک عشق یک طرفه"، "یک نفر از پشت پنجره­ مان رد شد. او اصلاً مرا ندید ولی من عاشقش شدم و برایش شعر گفتم." این سرودن­ ها که در آغاز چندان تابع وزن و قافیه هم نبودند ادامه یافت. با گذشت زمان و در دوران دبیرستان افشین شعرهایش را در قالب کلاسیک و آزاد می­ سرود و تقریبا همزمان با ورود به دانشگاه به ترانه­ سرایی بیشتر گرایش یافت، زیرا که نزدیکی زبان شعر به زبان جاری در جامعه را زمینه ­ای می­دانست که همه­ ی قشرهای جامعه حتی با کمترین سواد ادبی بتوانند با مفاهیم بیان شده در شعر ارتباط برقرار کنند. سروده ­های او فراتر از نژاد، مذهب و ملیت از هر آنچه انسان و زندگی را می­سازد می­گویند. از طبیعت و مادر زمین، از دوستی، عشق، کینه، دورویی، سختی و پیچ­وخم راه زندگی، تردید و یقین، امید و ناامیدی، جنگ و صلح، شکست و پیروزی. او در سروده­ هایش تضادها را به هم می ­آمیزد تا به واقعیت و حقیقت زندگی و انسان برسد و لحظه­ های زندگی را لمس کند. می­توان بسیاری از ترانه ­های او را جستجویی ماجراجویانه در درون انسان و راه پر فراز و نشیب زندگی برای رسیدن به پویایی و شکوفایی دانست. همچنین عشق او به وطنش سرچشمه ­ی ترانه ­ها و غزل ­های بسیاری برای کشورش ایران شد. این ترانه ­ها تاریخ و اکنون ایران را آنچنان حقیقی و زیبا بیان می دارد، که همه از زمان انتشارشان تا زمان نگارش این نوشتار جزئی از سروده­ های وطنی محبوب ایرانیان شدند. او حادثه­ ها و وقایع اجتماعی کشورش را در سروده­ هایش بازمی­تاباند: جنگ ایران عراق، زلزله ­ی بم، گورخواب­ ها و ردپای وقایع اجتماعی دیگر را می­توان در سروده ­هایش یافت.

افشین ترانه­ سرایی و ایده­ ی ورود به موسیقی پاپ را در دوران آموزشی سربازی(پس از دوره­ی پزشکی عمومی) به طور جدی دنبال کرد. در این زمان با یکی از دوستانش، دکتر شهرام پویا، تصمیم گرفتند که کارهایی در زمینه­ ی موسیقی پاپ بسازند(گرچه آن زمان موسیقی پاپ هنوز مجاز نشده بود). بدین صورت که ملودی­ ها را دکتر شهرام پویا بسازد و ترانه ­ها را افشین بسراید. نظر افشین این بود که خواننده­ی این آلبوم باید خواننده­ی شاخصی باشد، گرچه این مجموعه هیچوقت منتشر نشد ولی سرآغازی شد برای ورود افشین و دکتر پویا به فضای موسیقی پاپ. چرا که افشین که به دنبال خواننده­ای می­گشت که در چهارچوب استاندارهای او خوب و شاخص باشد، روزی از رادیو آهنگ آخرین منجی با صدای خشایار اعتمادی را می­شنود و سبک و صدای ایشان را گمشده­ ی خود می­بیند و به دیدار آقای خشایار اعتمادی می­رود(بین سال­های 1375 یا 1376). این دیدار و علاقه­ ی هر دو به همکاری با هم نقطه­ی ورود ترانه­ های افشین به فضای جامعه بود. در آغاز این همکاری، آقای خشایار اعتمادی از افشین ترانه­ ای می­خواهد در مورد واقعه­ ی عاشورا و نقش حضرت امام حسین(ع). افشین ترانه ­ی پس کوچه ­های عشق را می­ سراید{کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه­ی83}. هدفی که در این سرایش دنبال شده نه عزاداری، بلکه روشن کردن زاویه ­ی حماسی واقعه­ ی عاشورا است. این ترانه با صدای آقای خشایار اعتمادی و آهنگسازی و تنظیم آقای فواد حجازی توسط ارکستر صداوسیما به مدت نه دقیقه اجرا شد و نخستین سروده ­ی منتشر شده­ ی افشین است(سال 1376). سروده ­ی دوم او آهنگ از پارس تا خزر {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه­ی 156} است که در همان سال با صدای خشایار اعتمادی و آهنگسازی آقای شادمهر عقیلی اجرا شد. پس از آن سروده ­های افشین در آلبوم دلشوره و خاتون باز هم با صدای آقای خشایار اعتمادی منتشر شد. محبوبیت ترانه­ ی افشین در همین کارهای نخستین، راه را برای انتشار سروده ­هایی بیشتر از او باز کرد. ناگفته نماند که دوستی و احترام افشین به خشایار اعتمادی تا آخرین روزهای زندگی ­اش حفظ شد و هیچگاه نقش ایشان را در موفقیت خود نادیده نگرفت. افشین در تاریخ 14 بهمن 1393 پس از برگزاری جلسه نقد و بررسی مجموعه ترانه ­هایش در کتاب جنون منطقی برای خشایار اعتمادی نوشت:"خشایار اعتمادی عزیز، دوست و هنرمندیست که شروع دوباره­ ی موسیقی پاپ بعد از انقلاب، مدیون پیگیری و تلاش­های اوست و من در آن سال­ها، از نزدیک شاهد این تلاش­ها بودم، خشایار اعتمادی از آن دست خواننده­ هاییست که شعر را می­شناسند و متاسفانه تعدادشان زیاد نیست، خوشحالم که شروع کار حرفه­ ای ترانه ­سراییم با او و در کنار او بود و تجربیات زیادی از خشایار اعتمادی آموختم و پنجشنبه نهم بهمن با حضورش در خانه ترانه برای جلسه­ی نقد و بررسی مجموعه ترانه ­هایم جنون منطقی و صحبت­ها و اجرای زیبایش، یاد خاطرات آن روزها را زنده کرد و نشان داد که شخصیت یک هنرمند، چگونه در رفتار و کلامش منعکس می­شود. برایش آرزوی خوشبختی، سلامتی و موفقیت دارم." از دید خشایار اعتمادی نیز "افشین شانسی بود که در خانه­ ی ترانه را زد و این توفیق نصیب من شد که اولین بار در خانه­ ی مرا بزند این شانس".{فیلم کوتاه زندگی دکتر افشین یداللهی ساخته شده توسط انجمن روانپزشکان ایران در آستانه ­ی اولین سالگرد درگذشت او}

سروده ­های افشین با صدای خوانندگان شهیری چون شهرام ناظری، خشایار اعتمادی، احسان خواجه امیری، سالار عقیلی، علیرضا قربانی، همایون شجریان، علیرضا اعصار، محمدرضا فروتن، محمد اصفهانی، رضا صادقی، علی زند وکیلی، علیرضا بلوری و با آهنگسازی شهرداد روحانی، محمد سریر، زنده ­یاد آندره آرزومانیان، سهراب پورناظری، فریبرز لاچینی، سهیل و سروش دهبستی، فردین خلعت­بری، بابک زرین، محمد مهدی کورنگی، سیامک بهبهانی، بردیا کیارس، پدرام کشتکار، ناصر چشم آذر، میثم مروستی، شادمهر عقیلی و علیرضا افکاری اجرا شده­است. از این میان می­توان گفت افشین با خشایار اعتمادی، احسان خواجه ­امیری، فردین خلعت­بری، علیرضا قربانی، بابک زرین و سالار عقیلی بیشترین همکاری را داشته ­است.

آشنایی افشین با فردین خلعت­بری که برای بسیاری از ترانه­ های افشین از جمله محبوب­ترین آنها آهنگسازی کرده است، توسط خشایار اعتمادی صورت گرفت. فردین خلعت­بری برای تعدادی از سروده­ های افشین که توسط خشایار اعتمادی خوانده شد آهنگسازی کرد. بعدها همکاری افشین یداللهی، فردین خلعت­بری و علیرضا قربانی آثار محبوبی چون آهنگ تیتراژ سریال شب دهم{کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه­ ی 21} و مدار صفر درجه و ... را خلق کرد. به نظر می­رسد فضای همکاری افشین و علیرضا قربانی آنقدر پرخاطره بوده که در اولین کنسرت علیرضا قربانی پس از درگذشت افشین به هنگام اجرای آهنگ سریال مدار صفر درجه، بغض این خواننده توانا می­شکند. فردین خلعت­بری در مورد همکاری با افشین می­گوید: "بسیاری از موسیقی پاپ با کلام من با شعر او هویت می­گرفت. شعر افشین مبنای ساختن ترانه­ هایی بود که مردم شنیدند و خوشبختانه پس از سالها این ترانه ­ها زمزمه می­شود."{فیلم کوتاه زندگی دکتر افشین یداللهی ساخته شده توسط انجمن روانپزشکان ایران در آستانه­ی اولین سالگرد درگذشت او}.

احسان خواجه ­امیری نوزده ساله بود که افشین یداللهی همکاری خود را با او آغاز نمود. او ترانه ­ی هرچی آرزوی خوبه مال تو {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه ­ی 19} را برای سریال غریبانه خواند که بسیار مورد توجه قرار گرفت، همه ­ی ترانه­ های آلبوم دوم او، سلام آخر، که بسیار مورد توجه قرار گرفت نیز سروده­ی افشین یداللهی است. این همکاری سالها ادامه یافت. احسان خواجه­ امیری همواره قدردانی خود را از این همکاری ابراز داشته است. او به مناسبت روز معلم در سال 1397 با انتشار عکسی از افشین یداللهی بر برگ اینستاگرام ش نوشت: "روز معلم و به بهترین معلم زندگیم تبریک می­گم". او آلبوم شهر دیوونه را که در سال 1397انتشار یافت و نخستین آلبوم منتشر شده ­ی او پس از درگذشت افشین یداللهی بود با این نوشته به او پیشکش کرد:" این مجموعه را تقدیم می­کنم به افشین یداللهی که این مسیر را با او شروع کردم".

بابک زرین نیز یکی از آهنگسازانی است که برای تعداد زیادی از ترانه ­های افشین آهنگ ساخته ­است و سبب آشنایی افشین با سالار عقیلی شد. همکاری این سه هنرمند که مثلث افشین یداللهی، بابک زرین و سالار عقیلی نام گرفت سبب خلق آثار محبوب بسیاری شد. این همکاری در سال 1391 با اجرای ترانه ­ای که با "چله به چله عشق را از غم به شادی می­بریم" شروع می­شود، {کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه­ ی 116} آغاز شد و با اجرای آهنگ­هایی چون وطنم ای شکوه پابرجا {کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه ی 17} و ترانه ­های سریال معمای شاه{کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه ­ی 27 و 29}ادامه یافت. در این میان ترانه­ ی جان من فدای ایران که با "ایران فدای اشک و خنده­ی تو" آغاز می­شود بسیار محبوب گشت. پس از درگذشت افشین در مراسم سوگ ترانه بابک زرین در مورد افشین گفت: "افشین یداللهی انسانی اخلاق­مدار بود که بر بهتر بودن کارهای جدید نسبت به کارهای قدیم تاکید داشت". در همان مراسم سالار عقیلی اینگونه از افشین یداللهی یاد کرد: "کسی به غیر از افشین نمی­تواند در سرودن اشعار معجزه کند. چرا که افشین یداللهی شاعر و ترانه­ سرا نبود، بلکه انسانی آزاده و پاک ­نهاد بود و به همین دلیل است که آثاری مثل «وطنم ای شکوه پابرجا در دل التهاب دوران­ ها» و مابقی اشعار او در قلب مردم نفوذ کرد". همچنین این هنرمند برجسته قدردانی خود را نسبت به دکتر افشین یداللهی اینگونه ابراز کرد: "هشتاد درصد شهرتم را مدیون آثار افشین یداللهی هستم، بدون مبالغه اشعار او خیلی خاص بود"{گزارش هنر­آنلاین، کد خبر 97253}

افشین نسبت به اجرای ترانه­ هایش بسیار متعهد بود به طوری که برای ضبط بیشتر ترانه ­هایش حضور داشت تا "بیان، تلفظ و وضوح کلام درست صورت بگیرد."{مصاحبه با روزتامه­ ی شرقhttp://pop-press.blogfa.com/post/9} و اینجا بود که آگاهی­ اش از ریتم و موسیقی همانطور که در سرودن زیبا و درست یاری­اش می­کرد باز هم کارگشا بود. آخرین آلبوم ترانه­ های او که در زمستان 1395 اندکی قبل از درگذشتش انتشار یافت، آلبوم می­فهممت با صدای محمدرضا فروتن و آهنگسازی بابک زرین بود. تیمی که سال 1392 نیز برای تیتراژ فیلم متروپل {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه­ ی 45} به کارگردانی مسعود کیمیایی با هم کار کرده بودند. محمدرضا فروتن که افزون بر همکاری هنری، تجربه­ی سالها دوستی با افشین را نیز دارد، در مراسم سوگ ترانه افشین را اینگونه توصیف می­کند: "افشین در کلمه زندگی کرد و با کلمه از بین ما رفت و برای همیشه در قلب ما باقی می­ماند. او روانپزشکی حاذق بود که به بیماران اهمیت می­داد و آنها را با عشق، محبت و انرژی عجیب درمان می­کرد. او با آمدنش به این زندگی از ما دیدار کرد و زندگی را برای ما عمیق­ تر کرد و من معنای یک رفاقت اصیل را با او تجربه کردم". {گزارش هنر­آنلاین، کد خبر 97253}

همانطور که اشاره شد، افشین برای بسیاری از سریال­های تلوزیونی و فیلم­ ها نیز ترانه سروده است. نخستین کار تیتراژ او برای سریال مستندگونه پاییز گرم بود با صدای آقای دکتر شهرام پویا و سپس در سال 1379 برای فیلم بازی پنهان به کارگردانی آقای شاپور قریب و خوانندگی آقای امید حجت{کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه­ ی156}. نقطه ­ی عطف محبوبیت ترانه­ های تیتراژ افشین، ترانه ­ی سریال شب دهم به کارگردانی حسن فتحی بود، کارگردانی که افشین بیشترین همکاری را با او داشت. این همکاری از زمان سرایش ترانه سریال شب دهم در سال 1379 تا سال 1394 برای ترانه­ های فصل نخست سریال شهرزاد ادامه یافت. آشنایی افشین با حسن فتحی و آغاز همکاری با ایشان به دیداری در منزل فردین خلعت­بری برمی­گردد.آهنگساز سریال شب دهم آقای فردین خلعت­بری بود. شبی در زمان ساخت این سریال که هنوز در مورد شعر آن تصمیم نهایی گرفته نشده بود،افشین و حسن فتحی در منزل فردین خلعت­بری دیداری داشتند و افشین پیشنهاد می­کند که به جای استفاده از اشعار قدما برای این سریال از شعری که در قالب ترانه باشد استفاده کنند و پیشنهاد می­کند که ترانه­ ای برای این کار بسراید{گفتگوی منتشر نشده با افشین یداللهی، مرد ترانه­ های درست، حمید ناصحی} که نتیجه با صدای آقای علیرضا قربانی و آهنگسازی فردین خلعت­بری یکی از محبوب­ترین ترانه ­های سال­های اخیر می­شود. آقای حسن فتحی در مصاحبه با موزیک ما{سایت موزیک ما، گفتگوی وحید لشکری و حسن فتحی، مهر 1398} در مورد همکاری با افشین می­گویند: "پانزده سال با افشین یداللهی کار کردم و هیچ موقع فکر نکردم باید ترانه­ ی فیلمم را کس دیگری بسازد. برای موسیقی ما مرگ افشین یک ضایعه ­ی جبران­ ناپذیر بود." ایشان "احساس مسئولیت و تعهد" افشین را "تحسین­ برانگیز" می­دانستند.

برخی از دلایل و الگوهای موفقیت افشین در ترانه­ سرایی را می توان از زبان خودش در مصاحبه­ ای که در تیرماه 1390 با روزنامه شرق {شماره­ی 1298، 29 تیر 1390} داشته است، بازگو کرد: در مورد اینکه "الگوی" او "در طبع شعر و ترانه چه کسی است؟" می­گوید:"من الگوی مشخصی نداشتم و تا جایی که توانستم از آدم‌های خوب تاثیر گرفتم. در زمینه­ ی ترانه و ترانه‌سرایی قطعا از آقایان سرفراز، جنتی و قنبری چیزهای زیادی گرفته‌ام. به هر حال همه ­ی ما، مدیون افرادی که در زمینه­ ی ادبیات، شعر و ترانه زحمت کشیده‌اند، هستیم و به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه از آنها تاثیر گرفته‌ایم. همچنین در پاسخ به این پرسش که "موفقیت خود را در زمینه­ ی ترانه­ سرایی مدیون چه کسی می­دانید؟" پاسخ می­دهد: "من از دوران کودکی توسط پدر و مادرم با ادبیات ملموس بودم، یادم است که قبل از ورود به مدرسه مادرم برایم داستان­ های شاهنامه می­خواند و حتی قبل از اینکه وارد اول دبستان شوم، مادرم خیلی زود خواندن و نوشتن را به من آموزش داد. پدر و مادرم فرهنگی بودند و این فضا به من کمک کرد که به سمت ترانه ­سرایی گرایش پیدا کنم". او برای ابراز این قدردانی نخستین کتاب ترانه­ هایش، جنون منطقی، را پیشکش می­کند" به آرزوهای مادرم، لرزش دستان پدرم و آرزوهای لرزان هم­ میهنانم".

 

افشین که در تلاش بود شور و شوق ­هایش را زندگی کند و همانطور که سروده بود "برکه­ ی امنو نمی­خوام، وقتی موج خطری نیست" {ترانه­ ی تیتراژ سریال پژمان، کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفحه 35}در منطقه ­ی امن ترانه­ سرایی نماند و مرزهای شکوفا سازی بن­مایه­ های هنری­اش را گسترش داد: او خوانندگی و هنرپیشگی را نیز آغاز کرد. نخستین بار یکی از ترانه­ هایش را که برای تیتراژ سریال پاتوق سروده بود با آهنگسازی امید کرامتی خواند. یکی دیگر از کارهایش سروده­ای در مورد عشق به ایران بود(من عاشق ایرانم، در سختی و آسانی){کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه 43} که با آهنگسازی آقای سیامک بهبهانی اجرا شد. همچنین سرود انجمن روانپزشکان ایران را که خود سروده بود با آهنگسازی فردین خلعت­بری خواند{کتاب جنون منطقی، چاپ انتشارات نگاه، صفحه 346}. آخرین ترانه ­ای که پیش از سفرش یه دیار مینو، با صدای خودش با آهنگسازی آقای سبحان سیفی منتشر شد ترانه­ ی چه کردی بود که برای فصل نخست سریال شهرزاد سروده بود {کتاب امشب کنار غزل­های من بخواب، چاپ انتشارات نگاه، صفحه 82}. همچنین سرود دانشگاه شهید بهشتی را نیز خود سروده و خوانده که هنوز منتشر نشده است. البته او دو ترانه­ای را که پیشتر خوانده شد بود نیز بازخوانی کرد، نخست ترانه­ ی سوغاتی را، که آهنگ محبوب مادرش بود. او به هنگام انتشار آن در تاریخ 16 خرداد 1394 بر برگ اینستاگرامش نوشت: "ترانه­ ی ماندگار سوغاتی را به یاد خاطره­ سازان بزرگ موسیقی ایران، زنده ­یاد بانو هایده، جناب اردلان سرفراز، جناب محمد حیدری، جناب ناصر چشم آذر و به خاطر علاقه­ ی فراوان مادرم به این کار که در آستانه­ ی سالگرد از دست دادنش هستم با تنظیم جناب سیامک باغبانی بازخوانی کردم که از امروز روی سایت موسیقی ما قرار گرفت" ترانه­ ی دیگر باز­خوانی شده، ترانه­ ی زمستون سروده­ ی آقای سعید دبیری بود که آن را با آقای حمید گلشن بازخوانی کرد. همچنین او بسیاری از ترانه ­هایش را دکلمه کرده و راوی کتاب صوتی چنین گفت زرتشت نیچه است که توسط نشر صوتی موسسه ­ی نوین گویا با آهنگسازی حمیدرضا یراقچیان منتشر شده است. او افزون بر خوانندگی و راوی­گری، هنرپیشگی راهم آزمود. او در فیلم روایت ناپدید شدن مریم که در سال 1392 به گارگردانی محمدرضا لطفی به روی پرده رفت نقش روانپزشک را بازی کرد.

 

دکتر افشین یداللهی هنر و روانپزشکی را با توازن خوبی در زندگی پیش می­برد. همان اندازه که در بستر هنر کوشا و تاثیرگذار بود در بکارگیری شیوه ­های نوین برای درمان می­کوشید و کنش­های مطبوعاتی و برنامه ­های او در رادیو و تلوزیون به همان اندازه که به ترانه و موسیقی می­پرداخت به روانپزشکی هم اختصاص می­یافت. بی­ تردید خواندن و شنیدن نظر ترانه­ سرایی محبوب که با دانشی به­روز از بیماری­ های روان، لزوم درمان دارویی و انگ­زدایی از درمان­ جویان اعصاب و روان برای مردم جامعه می­گوید اثر مثبت فراوانی دارد. او به پاس این کوشش ­ها در سال 1392(2013 میلادی) در چهارمین دوره­ی جایزه­ی جهانی پروفسور علی­رضا یلدا جایزه­ی بخش فعالیت­های هنری و فرهنگی تاثیرگذار را دریافت نمود. همچنین او که ترانه ­ی جشن نفس {کتاب جنون منطقی، انتشارات نگاه، صفححه 263} را با آهنگسازی آقای بابک زرین و صدای آقای شهرام حافظی برای انجمن اهداء عضو ایران سروده بود، سالها به عنوان پزشکی هنرمند سفیر این انجمن بود.

متن استاتیک شماره 39 موجود نیست