تحصیلات دانشگاهی و پیشه ی روانپزشکی
افشین برای تحصیلات دانشگاهی خود رشته ی پزشکی را برگزید و در سال 1366 به دانشگاه علوم پزشکی کرمان راه یافت. کنجکاوی و جستجوگری او در مورد زندگی، روان و منش انسان یکی از دلایلی بود که فقط رشته ی روانپزشکی را برای ادامه ی تحصیلات دانشگاهی برگزید. افشین بلافاصله پس از دوران دکترای عمومی و گذراندن دوره ی سربازی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد(سال 1376). او همواره قدردان استادانش(دکتر علیرضا ظهیرالدین، دکتر لوون داویدیان، دکتر حسن مرندی، دکتر ماهیار آذر، دکتر مصطفی حمدیه، زندهیاد دکتر محمود لاله، دکتر محمدتقی اسماعیلی، دکتر رضا توکلیان، دکتر محمود دژکام، دکتر شکرالله عبدالله زاده، دکتر سعید صدر، دکتر محمدتقی یاسمی و دکتر مهدی بینا) بود و شادمان بود از اینکه دوباره شاگرد استاد محبوب خود در دوره ی پزشکی عمومی، استاد دکتر محمدتقی یاسمی شده است.
افشین پس از گرفتن دانشنامه ی تخصص اعصاب و روان(روانپزشکی) در سال1379 تا آخرین روزهای زندگیاش به مداوای درمانجویان اعصاب و روان پرداخت. اما هیچگاه از آموختن روشهای نوین روان درمانی هم به روش دارودرمانی و هم به شیوه ی روانشناختی غافل نماند، در کلاسهای خارج از دانشگاه استادهای خود مانند دکتر بینا و ... شرکت میکرد تا دامنه ی دانش و مهارت خود را بیفزاید.
او یک فرد عملگرا بود که فاصله ی تولید ایده ای راهگشا تا کاربرد آن را به واقع در حد لحظه کوتاه میکرد و بر همین اساس و از آنجا که نیاز مبرم فردفرد جامعه اش را به سلامت روان درک میکرد، بیشتر عمر کوتاه خود را به درمان درمان جویان اعصاب و روان اختصاص داد و با وجود برخورداری از هوش سرشار، خود را مشغول نوشتن مقاله های پژوهشی دانشگاهی که تنها مخاطبان خاص داشته باشد نکرد؛ بلکه، با به روز نگهداشتن دانش روانپزشکی خود با حضور در برنامه های آموزشی رادیو و تلویزیون و با نوشتن مقاله هایی در مورد بیماریهای اعصاب و روان و انگزدایی از طیف بیماران روان در روزنامه ها و مجله ها دانش و آگاهی کل جامعه را در مورد بیماریهای روان انسان افزون کرد. ناگفته نماند که او هر راهی را که برای بهبود سلامت روان جامعه موثر میدانست پیش میگرفت و شاید اگر زمان بیشتری زندگی میکرد به نوشتن مقالات پژوهشی و انتشار آنها در نشریات آکادمیک هم روی می آورد.
او درمان درمانجویان مستمند را یکی از وظایف همیشگی خود میدانست و دقیقا نیمی از زمانی را که به درمان اختصاص میداد در یکی از محله های محروم شهر تهران(منطقه ی قلعه حسن خان) به درمانگری میپرداخت. جانبازان و آسیب دیدگان جنگ ایران و عراق که دچار آسیب روانی شده بودند، گروهی دیگر از درمان جویانی بودند که افشین یداللهی تعهد بسیاری به درمان آنان داشت؛ به ویژه زمانی که از بیمه ی آنان کاسته شده بود و از مزایای گذشته برای درمان خود بهره مند نبودند. او این درمانجویان را افزون بر دیگر درمان جویان کم درآمد، با هر مبلغی که برای آنها قابل پرداخت بود و یا رایگان درمان میکرد و پیگیر بود که مبادا به دلیل بی بضاعتی درمان خود را رها کنند.افشین به سوگند پزشکی خود که مرزبندی و برچسبهای اجتماعی نباید مانعی برای درمان درمانجو باشد کاملا وفادار بود، او زندانیان آزاد شده را نیز فارغ از اینکه جرم نسبت داده شده به آنان یک بزه اجتماعی است یا پایبندی به رویکردی سیاسی و دگراندیشانه با روی گشاده برای درمان می پذیرفت. دیدگاهی که به نظر می آید اساس عملکرد او در پیشه ی روانپزشکی بوده به روشنی از بیانیهای که برای شرکت در انتخابات اعضای هیات مدیره ی انجمن روانپزشکان ایران نوشته است قابل برداشت است: "مهمترین وظیفه ی تمام پزشکان ارائه ی خدمات تخصصی و اخلاقمدار به بیماران و مراجعان در بالاترین حد ممکن و به شکلی عملی است.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم."}فیلم کوتاه زندگی دکتر افشین یداللهی ساخته شده توسط انجمن روانپزشکان ایران در آستانهی اولین سالگرد درگذشت او}
افشین سالها به طور تخصصی در حوزه ی روان پژوهی و همکاریهای میان رشته ای با مرکز خدمات روانشناختی سیاووشان همکاری میکرد(1395-1389). او نه تنها در این مجموعه به درمان درمان جویان می پرداخت بلکه در جلسه های نقد فیلم که توسط این مرکز روانشناختی برگزار میشد، به نقد روانشناختی فیلمها نیز میپرداخت. همچنین او مشاور روانشناختی چند فیلم از جمله نقطه ی کور و روایت ناپدید شدن مریم بود. مهارت افشین در زبان و ادبیات فارسی و روانپزشکی او را قادر ساخت که سالها عضو گروه واژه گزینی روانشناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد(1395-1389). همچنین او از مهرماه 1395 عضو هیأت مدیره ی انجمن روانپزشکان ایران شد.
اخلاق پزشکی و مهارتش در درمان آنگونه بود که در سال 1392(2013 میلادی) به عنوان پزشک نمونه ی ایران برگزیده شد.